رادمهر جانرادمهر جان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

قندعسل مامان ،عشقم ، دوست دارم

محرم 92

  امسال قندعسل مامان دلارام تو ماه محرم 18 ماهه هستش... امسال بزرگتر شده و خودش راه میره...خودش نوحه میزاره و سینه میزنه.... راستی امسال کلی خوراکی های نذری برای امام حسین رو خورده،مثل آش،بیسکویت، شیر و ....         ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام             عکس بالا رادمهرکم در حال سینه زدنه...       توی عکس بالا رادمهر جان شام غریبان محرم 92 بعد از اینکه به کمک مامانش شمع روشن کرد این عکس روانداخت....(الهی که...
30 آذر 1392

رادمهر و دنیا

این عکس مربوط به       ماهگی پسرم و حدودا 4 سالگی دنیاجون ،دختر دایی رادمهرک.   این عکس رو موقع رفتن از خونه ی ننه مولو د مامان دلارام ازشون گرفته که بعدا که بزرگ تر  شدن ببینن که موقع رفتن از  پیش بابا جهان چقدر داغون و خسته اند...   ...
27 آذر 1392

خدا رحمت آقا رو (بابا بزرگه بابا امیر و مامان دلارام)

رادمهر مامان توی این عکس      ماهه هست /این کلاه هم برای آقا خدا بیامرزه.... این عکس رو توی خونه ی ننه مولود انداخته ،قند عسل...     پا به پای کودکی هایم بیا  ،کفشهایت را به پا کن تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن ،باز هم با خنده ات اعجاز کن اولین دفعه ای که رادمهر حوله ی تن پوش پوشیده....از این به بعد هم هر وقت میخواد حمام کنه اول حولشو بر میداره و وقتی هم میاد تا چند دقیقه باید تنش باشه و تو خونه یه چرخی بزنه ،بعد خودشو توی آیینه ببینه تا رضایت بده لباسشو تنش کنم...   ...
27 آذر 1392

پاییز ،پادشاه رنگها

امسال پاییز ،فندق من 17 و نیم ماه داره...یه روز که رفته بودیم باغ پیشه بابا جهان ،با بابا امیر رادمهرک رفتیم بالای باغ و چند عکس یادگاری انداختیم...... البته یه نمه بارون اومده بود و همه جا رویاییه  رویایی شده بود...           آهای آهای خبر دار ،بازم فصل پاییزه بازم برگه درختا روی زمین میریزه    وقتی که پاییز میاد،یه کم هوا سرد میشه   برگ سبز درختا ،می خشکه و زرد میشه   تو فصل سرد پاییز گاهی می باره     یه عالمه کلاغو میبینی تو آسمون ...
26 آذر 1392
1